موقعیت مکران در نقشه ایران در عصر خلفای عباسی
کوههای خشک و بایر کرانههای مکران از دید جغرافیای طبیعی دنباله کویر است، که تا آنجا گسترش یافته. گویا در در سدههای میانه این سرزمین از آنچه اکنون دیده میشود، حاصلخیزتر بوده ولی هیچگاه از دید دارایی دارای اهمیت نبودهاست. جغرافینویسان پیشین اسامی بسیاری از شهرهای مکران را در کتابهای خود ثبت نمودهاند ولی هیچکدام به طور گسترده از آن شهرها یاد نکردهاند. مهمترین درآمد مکران از نیشکر و یک گونه شکر سفید موسوم به پانیذ بوده که از آنجا به سرزمینهای مجاور صادر می شده است. مکران تقریباً شامل تمام بلوچستان ایران و پاکستان و بخشی از استان هرمزگان فعلی می شده است بلوچستان در کتیبههای میخی داریوش هخامنشی در بیستون و تخت جمشید، «ماکا» یا ماکه (maka) [ساتراپ] چهاردهم بوده است. در زمان ساسانیان کوسون میگفتند.
در مورد ریشه مکران دیدگاههای بسیار مختلفی وجود دارد:
مکران با فتحه - کسره و ضمه روی "م " تلفط شده است (Mokran=Makoran=Mecran=Makran) اما تلفظ رایج تر آن فتحه روی" م" است بصورت Makran. اعراب و بلوچها آنرا مکوران تلفظ میکنند. عدهای آنرا تغییر یافته مگان می دانند اما جغرافی نویسان مسلمان آنرا تغییر یافته مهی خوران دانسته اندو بنظر میرسد عبارت مهیخوران (ماهی خوران)Mahikoran بصورت مکران لاتین شده باشد.
بعضی نیز نام مکران با نام این منطقه در زبان سومریان و زبان بابلی نخستین یعنی «مگان» هم ریشه دانستهاند. به باور فرای مکران از نام قوم میکوی گرفته شدهاست. و به معنی کرانه مکا است. این ریشه یابیها نیاز به بررسی علمی تری دارد. با توجه به نام های جعرافیایی مانند میش مهی در منطقه احتمال اینکه مهی خوران به مکوران و مکران تبدیل شده باشد دور از واقعیت نیست. زیرا مگان و مکا Maketa در واقع در سواحل عمان قرار داشتهاند همانطور که اومانای تاریخی نیز در ساحل پارس قرار داشته و یا دو شهر عمانا وجود داشته یکی در ساحل پارس و دیگری در عمان فعلی.
استاد بارتولد در وجه نامگذاری مینویسید:
از قرار معلوم آرینها، منطقه ساحلی را بعد از کرمان تصرف کردهاند و ظاهراً این ولایت، نام یونانی خود گدروسیا - گدروزیا را از نام آن شعبه از ملت ایران که هرودوت «دروسیاپوی» نامیده، گرفته است. اسم کنونی ولایت - که مکران است - اسمی نیست که قومی از اقوام آرین، روی این خطه گذاشته باشد. به عقیده علما، کلمه مکران مشتق از نام یک قوم دراوی [دراویدی] است که یونانیها «ماکای» یا «موکای» میگفتند و در کتیبههای میخی «ماکا» و «ماسیا» خوانده میشود. در کتاب بیزانسی - که از جغرافینویسان یونان است - اسم ولایت به شکل «ماکارهنه» دیده میشود.»
به عقیده هولدیچ، جهانگرد انگلیسی، سایکس مینویسد:
«در ایام سلطنت اسکندر مقدونی، مکران را به واسطه قرب جوار دریا، ایکتیوفاجی یا ماهیخوران و ناحیه مشرف به داخله کشور را گدروسیا مینامیدند.» یونانیان «اراباه» نیز میگفتند. زیر نئارک دریاسالار اسکندر مقدونی - که به سال ۳۳۶ ق. م. با کشتیهای تحت فرماندهی خود از مصب رود سند گذشته و به سواحل مکران و تنگه هرمز رسیده است - میگوید: «اوایل آبان ماه (مطابق با دوم اکتبر ۳۳۶ ق. م.، مصادف با سال یازدهم سلطنت اسکندر) سفر تاریخی خود را شروع کردم. اوایل آذر ماه همان سال به سواحل اراباه (نام یونانی بلوچستان) رسیدیم.»
برخی اعتقاد دارند که مگا و آموگا یعنی قایقرانان و پارسو نیز معنی قایقران میدهد و شاید نام دریای پارس نیز به کلمه پارسو مرتبط باشد. بنا بر این "مکوران" شاید مرتبط با قایقرانان باشد.
برخی بر این باورند که در گذشتههای بسیار دور در سرزمین بلوچستان باتلاق وجود داشته است و ارانیا یا ایرنیا در زبان سانسکریت به معنی «باتلاق» است و از ترکیب این واژه با مکه تلفظی پدید آمده که به مرور زمان به مکران «سرزمین باتلاقها» اطلاق شده است.
در حوالی سند، مکران را با کاف مفتوح تلفظ میکنند. از این رو میتوان گفت که مکران مرکب از دو کلمه ران (باتلاق) و مکا است.
نظری دیگر بر این باور است که مکران به مچه گیران پیوند دارد زیرا " مچه" نوعی تمساح ویژه بلوچستان است. در فارسی بزمچه معمولاً به مارمولک و یک نوع خزنده شبیه کروکودیل می گویند که دارای زبان نیش گونه بسیار درازی است.
یاقوت حموی (۵۷۴ - ۶۲۶ ه ق) جغرافیدان و تاریخنویس مشهور در کتاب معجم البلدان در باب حرف میم در مورد دلیل نامگذاری مکران به این نام چنین می نویسد: «همانگونه که ذکر شد، سیره نویسان می گویند که مکران به نام مکران بن فارک بن سام بن نوح علیه السلام نامگذاری شده است زیرا او به این منطقه آمده و در آنجا سکنی گزیده است.» ( ج 5 ص 180 باب حرف میم چاب دارالصادر بیروت).
به هر حال قرنها سرزمین کنونی بلوچستان، مکران نامیده میشده است. جهانگردان عرب نیز به نام مکران یا مکوران از این منطقه یاد کردهاند. نویسندگان قرون سیزده، تا پانزده میلادی غالباً، کلمه کیج (کوچ) و مکران را استعمال میکردند و به همین جهت مارکوپولو ولایت مربور را کسمهکوران نامیده است. ریچارد فرای میگوید: «بیشک مردم بلوچ ایرانی که نام خود را به سرزمین پهناوری دادهاند که میان رود سند و خلیج فارس در یک سو و اقیانوس هند و شهرهای ایرانی کرمان و بم و شهرهای افغانی فراه و قندهار در دو سوی دیگر واقع است، پیش از سده یازدهم پس از میلاد به این قسمت نیامده بودند.»
برخی بر این باورند که در قدیم، بلوچها در ارتفاعات گیلان زندگی میکردهاند و پیش از هجوم اعراب به ایران، به مکران و بلوچستان مهاجرت کردهاند و از این زمان است که کلمه بلوچستان از نام این قوم گرفته شده و در نامگذاری این سرزمین به کار رفته است. به هر حال تنوع دیدگاهها در مورد ریشه نام از اهمیت و کاربرد چندین قرن آن در متنها نمیکاهد.
مکران در عصر هخامنشیان
هرودوت (مورخ یونانی ۴۸۴ تا ۴۲۵ ق. م) در کتاب سوم تاریخ خود تعداد۲۰ ساتراپی (استان) برای حکومت هخامنشی برشمردهاست که چهاردهمین استان مکا یا مکران است با مردمی غیر آریایی. هرودوت سه قوم غیر ایرانی را ساکن این قسمت میداند که عبارتند از:
• قوم میکوی که به باور فرای مکران از نام آنها گرفته شدهاست. و به معنی کرانه مکا است.
• قوم اوتیوئی یا یوتی که به باور فرای میتواند نیاکان جوتها باشند که نباید آنها را با لوریان و جتها اشتباه گرفت.
• پاریکانویی که به نظر فرای نام خویش را به باریز دادهاست. باریزی که در کتابهای جغرافیدانان مسلمان از آن یاد شدهاست و هم نام رشتهکوهی در کرمان میان بم و جیرفت است .
محدوده ملوک نیمروز (با عنوان ملوک سیستان)
برپایه نظر هردوت در این سرزمین بزرگ یعنی چهاردهمین استان هخامنشیان علاوه بر سکنه بلوچستان کنونی زرنگیان نیز میزیستهاند یعنی دو سرزمین سیستان و بلوچستان در یک استان بودهاند. از هردوت که بگذریم در سنگنوشتههای روزگار هخامنشی نیز نام این سرزمین مکه یا مکران آمدهاست. در کتیبه بیستون که یکی از بزرگترین کتیبههای تاریخ است و در ۴۰ کیلومتری شرق کرمانشاه واقع است داریوش اول شاهنشاه هخامنشی(۵۲۱تا ۴۸۶ ق. م) سرزمین مکا یا مکران را یکی از ۲۳ ایالت شاهنشاهی خود نامیدهاست. علاوه بر آن نام مکران در کتیبه شوش و نقش رستم نیز آمدهاست. در آرامگاه داریوش هخامنشی در نقش رستم پشت سر نگاره داریوش سنگنبشتهای که به شدت آسیب دیدهاست قرار دارد در این سنگنبشته داریوش از اقوام زیر چیرگی خود نام بردهاست که عبارتند از پارسیها، مادیها، عیلامیها، پارتیها، آریاییها، بلخیها، سعدیها، خوارزمیها، زرنگیها، اسه گردهها، گنداریها، هندیها، سکایهای هوم خوار، تیز خود، آشوریها ٬مصریها، ارمنیها، کاپادوکیها، ایونیها، سکاهای آنسوی دریا، تراکیهایها، ایونیهای کلاه لاکپشتی، لیبیاییها ٬حبشیها، مکرانیها، و کاریها.
قبایل بلوچ و مسیرهای آن منطقه، در زمان اسکندر
داریوش در این سنگنوشته میگوید: «اهورامزدا چون این سرزمین را آشفته دید آن را به من ارزانی داشت من شاه هستم اگر میخواهی بدانی که کدام کشورهایی که داریوش شاه داشت پیکرها را ببین که تخت مرا میبرند، آنگاه پی خواهی برد. آنگاه برایت روشن خواهد شد که نیزه مرد پارسی دور رفته است.»
در این نگاره داریوش بر سکویی ایستاده که حاشیه آن با تصویر شیرهای افسانهای تزئین شدهاست. سکویی که داریوش بر آن ایستاده بر دوش نمایندگان سی کشور است که یکی از آنها از مکران یا مکه است. پس از داریوش بزرگ پسرش خشایارشا نام مکران را در یکی ازسنگ نوشتههای خویش آوردهاست. در مورد نام بلوچستان در زمان هخامنشیان میتوان گفت که پادشاهان هخامنشی این سرزمین را مکا یا مک خواندهاند ولی نویسندگان یونانی آن را گدروزیا یاد کردهاند. نام دیگر بلوچستان فرای عنوان همان «رخج» است که در سنگنبشتههای هخامنشی آمدهاست و ظاهراً بلوچستان شمالی و نقاطی از جنوب افغانستان را شامل میشود.در دوره ساسانیان نیز اطلاعات ناچیزی در خصوص منطقه سجستان و مکران وجود دارد.
وسعت امپراتوری هخامنشی در بیشترین حد خود، از جمله منطقه ماکا
مکران در دوره صفویه و قاجار
از دوره اسلامی اطلاعات نسبتاً بیشتری در خصوص سجستان - سیستان و مکران وحود دارد. تمامی ایالت مکران در دوره صفویه و قاجار تا سالهای 1850 بخشی از سرزمین ایران بوده است. از این دوره نقشه هایی به زبان فرانسه و انگلیسی وجود دارد که ایالت مکران را بخشی از قلمرو ایران نشان می دهد همچنین بعضی منابع عربی و اسلامی دریای ساحل مکران را با نام دریای مکران معرفی کرده اند که امروزه با نام دریای عرب نامیده می شود.
منابع:
1. دائرةالمعارف فارسی، سرواژه: مکران
2. لسترنج. جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمهٔ محمود عرفان. چاپ سوم. انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷. ص۳۵۲.
3. The origins of the name on Livius.org
4. Iranica: Makran.
5. دریای مّکران (مُکران)