انقلاب اسلامی ایران زلزله ای بود که اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه را به
شدت تکان داد. اسلام سیاسی و انقلابی حاکم شده در ایران بنیان های ساختار
سیاسی و اقتدار عربستان را در هم کوبید و عربستان را از پدر سالار کشورهای
اسلامی به زیر کشید و چهره ی ارتجاعی و واپس مانده ی خاندان آل سعود را در
منظر و مرآی جهانیان و به ویژه مسلمانان به نمایش گذاشت.بر همین اساس روابط
ایران و عربستان از همان آغاز شکل گیری جمهوری اسلامی با چالش و تنش مواجه
بود، این چالش ها گاه تنش را تشدید می نمود و گاه آرامش بر روابط حکمفرما
می شد اما در ماهیت اختلافات همچنان پابرجا بود. نفت، حج و اسرائیل سه مورد
از اصلی ترین اختلافات ایران و عربستان در طی سی و هفت سال گذشته بوده
است. اختلاف ایران و غرب فرصت مناسبی بود که عربستان به جایگاه ایران در
عرصه ی جهانی ضربه بزند. با توافق هسته ای و بهبود نسبی در روابط ایران با
غرب عربستان احساس کرد با توجه به موقعیت استثنایی ایران در منطقه و فرصت
بی نظیر اقتصادی در حوزه های مختلف از نفت گرفته تا تجارت و صنعت ایران به
جایگاهی در منطقه دست می یابد که دیگر عربستان قادر به فکر کردن به آن هم
نیست. مرگ پادشاه عربستان و به قدرت رسیدن جوانان جویای نام در سیاست خارجی
این کشور مواضع سیاسی را در عربستان رادیکال تراز گذشته نمود. عربستان که
خود حامی و شکل دهنده ی اصلی گروه های افراطی چون طالبان و القاعده بود به
سامان دهی جریان تندرو و خشن تری چون داعش پرداخت و تلاش نمود نقش خود را
در منطقه پررنگ تر کند اما تحولات منطقه هر روز برگی از دخالت این کشور را
در اقدامات تروریستی و یا حمایت از تروریست ها را افشا می نمود و بر رسوایی
عربستان می افزود در این میان ظاهرا عربستان به مصداق الغریق یتشبث به کل
حشیش همچون غریقی که به هر شاخه ای چنگ می زند به اسرائیل و دولت خودگردان
فلسطین و جنبش مجاهدین متوسل شده است یک روز هئیت عربستان به اسرائیل می
رود، روز دیگر وزیر پیشین عربستان در همایش مجاهدین شرکت می کند و روز بعد
هم محمود عباس را وادار به ملاقات با مریم رجوی می کنند. این اقدامات نه به
جایگاه ایران لطمه می زند و نه نفعی برای عربستان دارد تنها یک نکته را
ثابت می کند و آن هم این است که در رقابت عربستان با ایران تا چه اندازه
دست عربستان خالی است.