کد خبر: ۳۸۷۹۳۱
تاریخ انتشار: ۰۲ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۶:۵۴ 22 March 2017
مهدی فتحی|آنچه که در سال های اخیر بیش از پیش با آن مواجه می شویم؛ بی انگیزگی و سردرگمی مفرط دانش آموزان در مدارس است. چیزی که ناشی از نظام غلط آموزشی حاکم بر جامعه بوده و هر روز که می گذرد بیشتر و بیشتر به سمت نادرستی حرکت کرده، و مافیای مال اندوزی و قدرت های سیاسی ای که دستشان را از روی سر این نظام آموزشی بر نمی دارند اجازه نمی دهند سیستم آموزشی کشور به سمت پیشرفت و ایجاد انگیزه پیش برود.
جدای از بودجه بسیار اندک و حقوق پایین و زیر خط فقر معلمان، عوامل بسیار زیادی باعث کاهش انگیزه در دانش آموزان و معلمان کشور شده و مدارس پادگان مانندی که با درس های خشک و بی مایه و بدون کاربرد، پذیرای دانش آموزان هستند، خود از مهم ترین و موثر ترین عوامل بی انگیزگی دانش آموزان می باشند. سیستم آموزشی غلطی که مبتنی بر نمره و امتحان است و دانش آموز؛ صرفا آنچه را که برای امتحان بیاید و بتواند با توسل بر آن نمره قبولی بگیرد را یاد گرفته، و مقطعی حفظ می کند و طوطی وار تحویل می دهد...
بی شک بیشتر دبیران با این صحنه بارها و بارها مواجه شده اند که بعد از تدریس موضوع مورد نظر، اولین سوالی که دانش آموزان مطرح می کنند این است که : " آیا این موضوع برای امتحان می آید؟ " و سوالاتی از این قبیل که بر روی اعصاب معلمان می آیند و می روند...
در یک آزمایش میدانی، در یکی از امتحانات اخیری که بنده از دانش آموزانم گرفتم، سوال بخصوصی را قبل از امتحان انتخاب کرده و در همه کلاس هایم آن را با شرح جزئیات حل نمودم. و تأکید کردم که حتما برای امتحان آتی خواهد آمد. به قولم نیز عمل کرده و برای امتحان در بین سوالات، آن را بدون هیچ تغییری گنجاندم. بعد از بررسی موضوع متوجه چند نکته شدم که در ذیل خواهد آمد:
اول اینکه عده زیادی از دانش آموزان باورشان نمی شد که این سوال اصلا برای امتحان در بین سوالات باشد و یا اگر هم باشد؛ بدون هیچ تغییری قید شود. که این ناشی از عدم اعتماد آنها حتی به معلمین خود است.
دوم اینکه آنهایی نیز که در دودلی و شک بودند جواب سوال را بصورت تقلب آماده کرده و در جلسه امتحان در جیب خود قایم کرده بودند. که این ناشی از بی انگیزگی و تنبلی آنها حتی برای درک یک سوال بخصوص است.
سوم اینکه آن دسته از دانش آموزانی که به یقین رسیده بودند که این سوال حتما برای امتحان می آید نیز بجای آنکه سوال را درک کرده و جواب آن را از راه منطقی بفهمند و یاد بگیرند، آن را حفظ نموده و دست و پا شکسته در جلسه امتحان تحویل دادند. که این ناشی از سردرگمی آنها در جدا کردن نوع تمرین درسی مانند ریاضی از درس های دیگر است.
چهارم اینکه عده ای نیز که اصل سوال را ننوشته و فقط جواب آن را بعنوان تقلب یادداشت کرده بودند؛ حتی نمی دانستند که این جواب مربوط به کدام سوال است؟ و در نهایت سوال را بدون جواب رها کرده بودند. از همه اینها گذشته، بیشتر آنهایی که تقلب کرده بودند حتی در نوشتن جواب سوال از روی برگه ی تقلب نیز مشکل داشتند و جواب را به درستی بر روی ورقه امتحانی کپی پِیست نکرده بودند.
و فقط عده بسیار قلیلی اقدام به درک مسئله و پیدا کردن فرایند منطقی بین سوال و پاسخِ سوال کرده، و جواب سوال را به درستی نوشته بودند.
در تمام این مدت بنده صرفا نظاره گر بودم و فقط عکس العمل دانش آموزان را می سنجیدم. و تأسف می خوردم برای داشتن چنین سیستم آموزشی، و بیشتر از آن برای به بار آوردن چنین دانش آموزان و آینده سازانی در این کشور...
این وضعیت فقط مختص کلاس های بنده و یا دو مدرسه ای که بنده در آن تدریس می نمایم نیست. و اکثر مدارس کشور چنین اوضاعی دارند. تا جایی که به جرأت می توان گفت که اگر تقلب را از دانش آموزان بگیریم، اغلب آنها هیچ حرفی برای گفتن ندارند. یعنی بیشتر دانش آموزان به امید تقلب حتی لای کتاب را هم باز نمی کنند.
حال اگر در اوضاع و احوال همین دانش آموزان کمی بیشتر ریز شویم؛ خواهیم فهمید بیشتر وقت خود را در کلوپ های بازی و سرگرمی، و یا در گوشی های اندروید و بازی های رایانه ای و الخ مصرف می نمایند.

دانش آموزانی که حاضر به حفظ کردن حتی یک خط از کتاب درسی نیستند، و از آن طرف تمامی ترفندهای بازی های رایانه ای را فوتِ آب می شوند. و یا 90 درصد آهنگ های خواننده مورد علاقه شان را با جزئیات و ریزه کاری های مربوطه از حفظ هستند، ما را به این نتیجه می رسانند که سیستم آموزشی حاکم بر جامعه خیلی ناقص تر از آن چیزی است که حتی فکرش را هم می کنیم. و نشان می دهد که این دانش آموزان در اصل مغزشان کار می کند و بی مغز و یا تنبل نیستند. بلکه به مباحث مطرح شده در مدارس هیچ علاقه ای ندارند. و از سوی دیگر سیستم آموزشی ما برای چنین دانش آموزانی هیچ حرفی برای گفتن ندارد. لذا امتحان گرفتن و ایجاد رقابت های کاذب در بین دانش آموزان نه تنها جوابگو نیست؛ و نمی تواند میزان یادگیری و پیشرفت آنها را بسنجد، بلکه باعث ایجاد حس حسادت و روی آوردن به تقلب و بکار بردن ترفندهای فریب کارانه جهت از زیر کار در رفتن کودکان و... نیز می شود. و فردای این مملکت را نیز باید همین کودکان امروز؛ و قربانیان نظام غلط و ناقص آموزشی و تربیتیِ حاکم بر جامعه بسازند...
پس ثمره ی آن؛ وجود مهندسینی می شود که ساختمان هایی در حد دیوار مرگ می سازند. دکترهایی می شود که آدم ها عمودی و سرحال نزدشان می روند و از آن طرف بصورت افقی جسدشان را تحویل می دهند. مدیرانی می شود که بحران های بوجود آمده در جامعه را گاز انبری حل می کنند و فرادستانی می شوند که قادر به تشخیص سره از ناسره نیستند و قس علیهذا...

دبیر ریاضی ناحیه یک سنندج
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار