محمدصادق کلبادی|نخستین سال از دومین دوره ریاست جمهوری حسن روحانی هم به نیمه های خود نزدیک شد و با به شماره افتادن نفس های داعش و فروکش کردن تب بحران های منطقه ای ، عملکرد دولت در حوزه سیاست داخلی و اقتصاد بیش از گذشته در کانون توجه افکار عمومی قرار گرفت.

در این میان هم از ساختمان پاستور، هر دم خبری می رسد، یک روز افزایش قیمت بنزین و روز دیگر افزایش عجیب نرخ عوارض خروج از کشور! هنوز مردم در شوک این تصمیمات بودند که حذف یارانه چند میلیون نفر هم به آنها اضافه شد! همایش ها و نشست ها که عموما جز خوراک خبری رسانه ها ارزش دیگری ندارند هم علی الدوام به قوت خود باقی است و محلی برای ارائه آمارهایی که هنوز مطرح نشده مردم از آنها آگاهند.

معاون اول رئیس جمهور می‌گوید «امروز بیکاری به یک ابر چالش تبدیل شده است»! سخنگوی دولت از وجود سه بیکار در هر خانه خبر می دهد، بیکارانی که دیگر نه تنها مدرک کارشناسی بلکه کارشناسی ارشد و دکتری هم دارند، خدا خیرتان بدهد اینها را که مردم نه تنها می دانند بلکه سالهاست با تمام وجود لمس کرده اند، اگر شما بزرگواران در این همایش ها و نشست هایتان هم اشاره ای به این آمار نداشته باشید، باز مردم به خوبی از این شرایط آگاه ‌اند، چه بسا اگر از خودروهای پلاک سیاسی خود خارج شوید و بجای عبور از خطوط ویژه، سوار بر اتوبوس و مترو در کنار مردم روزی را به شب برسانید، بیش از اینها از عمق دردهایشان مطلع می شدید و آمار بس تکان دهنده تر و پربارتری هم برای ارائه در همایش‌هایتان به همراه داشتید. شاید ترافیک و ازدحام اتومبیل ها را از نزدیک مشاهده می کردید و برای این درد بی پایانی که جان مردم کلان شهر ها را به لب و نفس هایشان را به خس خس انداخته هم چاره ای می اندیشیدید.

مسولان محترمی که در دو دهه اخیر با تفسیر غلط از عدالت آموزشی و بی توجهی به زیرساختهای صنعتی و اقتصادی کشور با بازکردن بی حساب و کتاب دربِ دانشگاهها، امروز از ابر چالش بیکاری تحصیلکردگان سخن می‌گویند، وعده پیش بینی بیش از 900 هزار فرصت شغلی در بودجه سال 97 را هم می دهند.

اما پرسش اینجاست که کدام شغل؟ تکرار چنین وعده هایی ما را به یاد یکی از عبارات ظریف مهندس هاشمی طبا در مناظرات انتخاباتی می اندازد که در پاسخ به وعده ایجاد سالانه یک میلیون شغل می گفت: «اگر شما می‌گویید سالی یک میلیون شغل ایجاد می‌کنید، من ماهی یک میلیون شغل ایجاد می کنم و به هر بیکار یک قالب خشت زنی می دهم و میگویم بیایید این هم کار! ». آقای نوبخت از یاد برده اند که خروجی سیاست های غلط آموزش عالی کشور در این سالها، اسباب افزایش تعداد یقه سفید‌هایی را فراهم آورده که با توجه به مدارک تحصیلی بالای خود حاضر به انجام کارهای یدی و اجرایی نیستند، اصلا به امید کارهای به اصطلاح پشت میزی واحدهای دانشگاهی خود را با نمرات ناپلئونی پشت سر گذاشتند و برای خرید پایان نامه های دانشگاهی خود هزینه های چند میلیونی هم پرداخت کرده اند!

هرچند واژه کار آفرینی هم در این سالها کم از زبان مسولان شنیده نشده، اما به واقع چند نفر سرمایه و نبوغ لازم برای کار آفرینی را دارند؟ چقدر اخذ تسهیلات بانکی برای تولید و راه اندازی یک بنگاه اقتصادی برای عموم مردم فراهم است؟ مردمی که برای یک وام ازدواج پنج میلیونی باید از هفت خان عبور کنند و وارد معامله ای با بانک ها شوند که سود یک طرف آن فقط تضمین است! حال بنظر می رسد دولت با اقداماتی نظیر افزایش بی سابقه عوارض خروج از کشور مشکل کارآفرینی و درآمدزایی از طریق صنعت گردشگری را حل کرده باشد، اما وارونه !

با این همه نباید از نیمه پر لیوان غافل شد، اگرچه بودجه 97 برای بسیاری از مردم خبرهای ناخوش آیندی به همراه داشت اما برای نمایندگان آنها خوش خبر بود و از افزایش حقوق ساکنان بهارستان خبر داد! از سوی دیگر سخنگوی دولت نیز پس از انتقادات شدید مردم و رسانه ها از اعلام آمادگی دولت برای تعدیل قیمت های جدید بنزین و عوارض خروج از کشور و کاهش حذف شدگان از یارانه در بودجه 97 خبر داد!

تصمیم اخیر دولتمردان این سوال را در ذهن مطرح می‌کند که مگر دولت و کارشناسان آن پیش از طرح موضوعاتی از این دست، ساعتها و شاید ماه ها مطالعه و کار کارشناسی پیرامون موضوعات مربوطه انجام نمی دهند که حال با بالاگرفتن انتقادها و فشار‌ها سخن از تغییر آنها به میان می‌آید؟ بحث، تغییر ناپذیر بودن یا درستی موارد مطرح شده در لایحه بودجه نیست بلکه میزان و چگونگی مطالعه بر روی تعیین و تخصیص بودجه کشور محل بحث است.

به نظر می رسد دولت روحانی این روزها سخت محتاج تدبیر باشد و دلخوش به حمایت مردم، مردمی که تدبیر و امید را با هم می‌خواهند و این مطالبه زیادی نیست .