در ابتدا نگارنده این متن لازم می‌داند عمق تاسف و تاثر خود را نسبت به وقایع پیش آمده در به شهادت رساندن هیئت ایرانی در فرودگاه بغداد ابراز نماید. نگاهی به تحرکات اخیر آمریکایی‌ها در هفته‌های گذشته نشان می دهد که آنان در پی اجرای مرحله به مرحله نقشه از پیش تعیین شده در خاورمیانه هستند. علت اجرای این نقشه البته بیشتر به شکست های دیپلماتیک حکومت ترامپ در عرصه‌های جهانی مانند جنگ تجاری با چین و قضیه کره شمالی و ناکامی در اعمال سیاست فشار حداکثری بر ایران می‌باشد. همچنین فشار سیاسی وارد بر ترامپ به علت قضیه استیضاح او را بر آن داشته تا برای فرار از وضع موجود، با ایجاد وضعیت قرمز جنگی توجه همگان را به نقاط انحرافی پرت کند و بر همه ناکامی‌های داخلی و بین المللی خود سرپوش گذارد و چه بسا رویاپردازی‌هایی هم در زمینه انتخابات پیش روی 2020 امریکا در سر داشته باشد.

به منظور نیل به این هدف، شعله ور کردن آتش جنگ در منطقه خاورمیانه آسان ترین کار ممکن تصور می‌شود. به این واسطه، ابتدا نیروهای امریکایی به بمباران و کشتار نیروهای حشدالشعبی در عراق پرداختند. این کار طبق انتظار آنان آتش غیرت برادران عراقی را شعله ور تر از گذشته کرد و سبب بروز نارضایتی کلی آنان در قالب هجوم به سفارت آمریکا در این کشور شد. اینجا بود که مرحله دوم برنامه از پیش تعیین شده ترامپ عملیاتی شد. با درخواست سفارت، نیروهای دفاعی وظیفه یافتند بدون هیچگونه روال دیپلماتیک به یاری آنان بشتابند و در نقش ناجیانی، ساکنین سفارت را نجات دهند تا سرنوشت بنغازی تکرار نشود. این اقدام صورت گرفت تا ترامپ با ژست پیروزمندانه، مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شود و توپ خود را درون حلقه جا دهد. مرحله بعدی نقشه، گسترش درگیری مخصوصا با شناساندن یک دشمن شناسنامه دار خارجی مانند ایران رقم می‌خورد. منتها درجه آرزوی ترامپ و دولت آن در این دوران بغرنج و زیر فشارهای داخلی و خارجی، ایجاد جنگی بزرگ می‌باشد که با تکیه بر فضای رسانه ای و با دروغ های شاخدار، دوباره در نقش یک ناجی، سکان هدایت آمریکا را دوقبضه در اختیار گیرد. به شهادت رساندن فرمانده سپاه قدس ایران در کشور ثالت، گرچه طبق همه اصول و قواعد بین المللی یک عمل تروریستی محسوب می‌شود، اما دولت ترامپ ننگ انجام عملیات تروریستی را به جان خرید و با دروغ‌ها و تکنیک‌های رسانه ای سعی در تطهیر عمل زشت خود داشت، به این امید که آتشی که برای انجام برنامه خود لازم دارد از این روش افروخته گردد.

در پاسخ به این اقدام، موج اعتراض به عمل تروریستی مذکور و خونخواهی از لحظات اولیه در ایران و خط مقاومت مطرح گردید. مقامات عالی رتبه ایران، مقام معظم رهبری، ریاست جمهور، ریاست دستگاه قضا، رنیس و نمایندگان مجلس، فرماندهان نظامی و آحاد مردم بر پاسخ متقابل و  انتقام گیری در زمان و مکان مناسب و به نحو مقتضی تاکید داشتند. انتظار هر ایرانی نیز آنست که پاسخگویی به این اقدام مذبوحانه و تروریستی که توسط بزرگترین مدعی مقابله با تروریست انجام پذیرفت، به صورتی باشد که علاوه بر حفظ عزت و غرور ملی، درس عبرتی برای هر دولت خارجی باشد تا برای ماجراجویی هایش فکر جسارت به ایران و ایرانی و منافع ایران را به مخیله خود راه ندهد. قطعا حملات موشکی به مواضعی در اسرائیل یا دیگر پایگاه های امریکا در سطح منطقه، حتی با وجودی که منجر به تلافاتی برای طرف مقابل شود، علاوه بر اینکه توپ را برای حمله سخت تر و شدیدتر حتی به مناطق شهری کشتار غیرنظامیان در زمین حریف می اندازد، در راستای اجرای نقشه شوم ترامپ برای به آتش کشیدن منطقه تفسیر می شود. از طرفی چنین اقداماتی آنچنان بزرگ نیست که طرف مقابل را از کرده های قبلی خود پشیمان کند، زیرا جنگجویان پول خون خود را از قبل دریافت کرده اند و از طرفی باز هم به بهانه های واهی، بخشی از اموال این کشور در اقصی نقاط جهان به این بهانه بلوکه می‌گردد و از شروع جنگی ویرانگر، آنهم در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای آمریکا، ایران منتفع نمی‌گردد. دامنه پاسخگویی به اشتباهات دولت ترامپ باید بسیار بزرگتر و وحشتناکتر برای آنان باشد. پاسخ هایی مانند اجبار آنان به خروج از منطقه یا از دست دادن پایگاه‌های نظامی شان در سطح منطقه، علاوه بر آنکه نقشه های آنان را با شکست مواجه می کند، تلخی ناکامی اقدامات احمقانه آنان را برای همیشه در تاریخ ثبت می‌کند.

با توجه به جنایت هایی که در طول سالیان اخیر نظامیان آمریکایی با بمباران شهرها و کشتار مردم عراق انجام داده اند و با توجه به حمایت‌های همه جانبه امریکا از داعش و تروریست های وابسته که دستشان برای مردم عراق رو شده است، و علی الخصوص، با اقدام اخیر نظامیان آمریکایی در انجام عملیات تروریستی در فرودگاه بغداد که برخلاف پیمان های نظامی امنیتی با دولت عراق پیرامون مقابله با داعش می‌باشد، و با توجه به مخالفت برادران عراقی با حضور امریکایی ها و فتوای مراجع معظم عراق، بسیار لازم و ضروری است که از ظرفیت دیپلماسی موجود بین دو کشور استفاده شود تا دولت عراق تحت فشار افکار عمومی آن کشور، به پیمان نظامی با آمریکا خاتمه داده و خواستار خروج نیروهای امریکایی از این کشور شود. به راه انداختن جنبش‌های مردمی در فضای مجازی برای همراه ساختن مردم عراق با این امر، در کنار به کار گیری ظرفیت‌های اسلامی موجود بین دو کشور، می تواند به نتیجه مطلوب بیانجامد. قطعا خروج امریکا از عراق، شکست بسیار بزرگی برای دولت امریکا به حساب می‌آید که در راستای تحقق آرمان‌های شهید سلیمانی در اخراج امریکا از منطقه نیز تلقی می‌گردد./کریم ابراهیمی