تابناک رضوی: خبر دارید این روزها «المپیک فرهنگی» در حال برگزاری است؟! اگر بیخبرید خیلی هم عجیب نیست؛ مگر کدام رویداد فرهنگی و اجتماعی مهم بوده برای ما که این دومیاش باشد؟
صداوسیما، ارشاد و میراثفرهنگی و خیلیهای دیگر با المپیک ورزشی بیشتر صفا میکنند تا یک ماراتن فرهنگی! آن هم با درون مایه فناوری، نوآوری و معماری.
اکسپو کمتر از یک ماه است که آغاز شده و امارات میزبان نمایش فرهنگی اجتماعی و البته گوشههایی هم از تصویر اقتصادی کشورهاست. از همه تجربههای آن، یک ماجرا اصطلاحا خیلی برای من توی ذوق میزند. پاویون (یا همان سازه و بخش مربوط به) ایران تقریبا داستانی برای ارائه به بازدیدکنندگان ندارد. در حالیکه بسیاری از کشورها تلاششان این بود حداقل چند داستان از کشورشان را روایت کنند.
غرفه ایران فارغ از نمای آن، با نمایش فرش، سنگهای معدنی، ظروف تاریخی، هنرهای دستی و تصاویری از مناطق دیدنی ایران بدون هیچ روایتی، بازدیدکنندگان را به حال خود رها میکند؛ ما واقعا داستان کم داریم؟
داستانهای ایرانی فقط قصه نیستند، یکی از زیباترین الگوهای انتقال فرهنگ ایرانی اسلامیاند. فرهنگ ما کلی داستان برای ارائه دارد اما پاویون ایران داستان ندارد، حتی روایت همان سنگ و فرش و کوزه را هم درست و حسابی نمیگوید، دریغ از کوچکترین تلاش...
جالب است بدانید امارات در حالی که دستش از روایتهای ملی، مذهبی، ادبی و تاریخی مثل ما پُر نیست قصه آیندهاش را ساخته و نمایش میدهد البته این روایت آینده بیارتباط با موضوع اکسپو "پیوند ذهنها، خلق آینده" نیست، اما نکته مد نظر من در این بخش از زاویهی روایت فرهنگی است.
واقعا یکی بیاید و دلش به حال این ماجرا بسوزد که بازدیدکنندهها جلوی پاویون کشورهای دیگر صف بستهاند تا داستان فرهنگ، نوآوری، معماری، دیروز، امروز و فردای آنها را ببینند اما من هر زمان گُذَرم به پاویون ایران میافتد کسی در صف انتظار برای دیدن آنجا نیست؛ بقیه هم همین را میگویند.
از این زاویه در اکسپو که به «المپیک فرهنگی» مشهور است باختیم، بد هم باختیم.
سید ناصر نعمتی