این روزها، یاد و نام «معلم» قدردانی میشود. همهی ما روزی شاگردانی کوچک بودیم و کلمه کلمه از معلمهایمان آموختهایم. داشتههایمان، نشان در دیروز دارند و هرچه داریم از اوست.
در وصف مقام معلم میتوان ساعتها سخن گفت و صفحهها نوشت. گفتن و نوشتن از مقام معلم هرچند لازم است، اما مشکلات این قشر بزرگ از مردم کشور عزیزمان را حل نمیکند.
مشکلات این گروه بارها گفته شده و تا حدودی هم سعی شده تا آن را برطرف کنند، اما ماجرا همان است که بوده و وضعیت بهتری را شاهد نیستیم.
اگر واقعاً به گفتهها و سخنانی که درشأن و اهمیت و تاثیرگزاری نقش معلمان اعتقاد داشته باشیم، مطمئناً تلاش بیشتری در این زمینه باید انجام میشد. مشکلات مالی، میزان پرداخت پایین در برابر تورم قیمتها فقط بخشی از مشکلات است و از دست رفتن جایگاه معلمان و حرمت اجتماعی بخش معنوی مسئله است.
در فضای شهری -با هر ذوق و سلیقهای که داریم- مشکلات مختلفی وجود دارد.
جدا از مسائلی که ریشه آنها در اقتصاد بوده، شهرمان با انبوهی از مشکلات مواجه است، که ریشه در بخش فرهنگی دارد.
بدون عنایت به مشخصات فرهنگی بخشهای مختلف مردم در جایجای شهر، کلاف سردرگم مشکلات شهری باز نخواهد شد.
فرهنگیان بهواسطه تعامل همیشگی و روزمره با نسل جوان و خانوادههای آنان آشنایی عمیقی با مسائل دارند.
قشر فرهنگی، کارشناسان بی ادعای حوزه مشکلات و مسائل فرهنگی جوانان هستند.
مدیران شهری میتوانند بسیاری از ناهنجاریهای فرهنگی (در حوزه جوانان و خانواده) را با استفاده از نظرات و توان حل مسئله ی قشر فرهنگی هنجارمند و به سامان کنند.
بهرهگیری از قشر فرهنگی برای رفع مشکلات بهترین برگ برندهی مدیران شهری در دوره بعدی مدیریت شورای شهر خواهد بود.