تابناک / سیدرحمان موسوی: شمار روزهاي پر هیاهو و پر استرس پس از ترور با برنامه ی قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس ايران، کمی بیش از یک هفته گذشته است؛ در نیویورک و واشنگتن بسياري همچنان حیرت زده از اتفاقات پس از اين واقعه بودند که صحبت های ظهر روز چهارشنبه هفته گذشته ی ترامپ, آب سردي روي دلهای آنها پاشيد و البته باز هم ثابت کرد که خواندن آنچه در مغز دونالد ترامپ ميگذرد به هیچ عنوان کار آسانی نيست.
اینکه چرا و چگونه ترامپ در ابتدا دستور ترور قاسم سلیمانی را صادر کرد؛ یا این نکته که برای چه ابتدا هشدار داد که هر حملهای علیه نیروهای آمریکا و منافع آن را تحمل نخواهد کرد اما در میانه موشکباران سپاه توییت می کند که "همه چیز رو به راه است!"
امروز شاید بتوانیم پندارهای ترامپ پیرامون ایران را به روایت اظهاراتش در نیم قرن اخیر واکاوی کنیم تا شاید علت تصمیمات اخیرش کمی قابل درک شود.
مصاحبه ای که ترامپ, چهل سال پیش درباره ماجرای تسخیر سفارت امریکا در در ایران انجام داد, شاید گواهی بر شناخت زیرساختهای ادراکی رئیس جمهوری آمریکا درباره ایران باشد.
زمان مصاحبه چندین هفته پیش از شکست جیمی کارتر در انتخابات و پیروزی رونالد ریگان بود و هنوز ۵۲ گروگان آمریکایی در ایران بودند.
خبرنگار از ترامپ میپرسد که به نظر او چگونه میشود آمریکا را عالیترین کرد و ترامپ که در آن زمان تنها ۳۴ سال داشت, پاسخ داد: آمریکا باید به جایی برسد که همه کشورها به آن احترام بگذارند و در ادامه به موضوع ایران و گروگانگیری هم کشیده شد.
دونالد ترامپ (ششم اکتبر ۱۹۸۰):
"همین قضیه ایران را ببینید. این که آنها توانستهاند گروگانهای ما را (این همه مدت) نگه دارند از نظر من کاملا احمقانه است و این که ما همین طور عقب بنشینیم و هیچ کاری نکنیم، در باور من هولناک است. یقین دارم که انها چنین کاری را با هیچ کشور دیگری نمیتوانستند بکنند."
بسیاری در امریکا این مصاحبه آقای ترامپ را به عنوان نخستین اظهارنظر او در زمینه سیاست خارجی آمریکا یاد کردهاند؛ اظهار نظری که شاید امروز و با گذشت چهل سال، یعنی در روز چهارم ژانویه ۲۰۲۰ و تنها یک روز پس از ترور قاسم سلیمانی در توییت رئیس جمهوری آمریکا دوباره تبلور پیدا کرده است.
چرا ترامپ دستور ترور قاسم سلیمانی را صادر کرده و گام بعدی او چه خواهد بود!؟
با بررسی اسناد تاریخی می توانیم به پاسخ نزدیک شویم؛ انقلاب اسلامی در ایران و وقوع جریان گروگانگیری و بحران انرژی در جهان یکی از مهم ترین عوامل شکلدهنده به پندارهای ترامپ درباره چگونگی نقش آمریکا در جهان بوده است؛ چراکه در همه این سالها او به دنبال احترام به آمریکا و کسب قدرت نفتی (انرژی) اعتیاد پیدا کرده است".
"گزارشهای متعدد و متناقضی درباره چرایی و چگونگی روند تصمیمگیری ترامپ برای ترور سلیمانی وجود دارد؛ عده ای معتقدند پنتاگون این گزینه را روی میز گذاشته بود اما امید داشت که ترامپ سراغ گزینههای دیگر برود؛ واشنگتن پست میگوید که مایک پومپئو و مارک اسپر آقای ترامپ را به صدور دستور قتل قاسم سلیمانی ترغیب کردهاند.
فارغ از اینکه که کدام روایت درست باشد, آنچه قطعی و مسلم است این است که آقای ترامپ تنها بعد از دیدن صحنه های تجمع و حمله به سفارت آمریکا در بغداد بود که با این عملیات موافقت کرد."
این روزها بسیاری از تحلیلگران و روزنامهنگاران تلاش کرده اند تا با کنار هم گذاشتن پازلها ذهن رئیسجمهور آمریکا در لحظه صدور فرمان ترور قاسم سلیمانی را بخوانند.
طی چند روز گذشته بسیاری از رسانههای آمریکایی گفتند که از نظر آنها حمله به سفارت آمریکا در بغداد برای دونالد ترامپ دو واقعه مهم را تداعی کرده است؛ ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و حمله به کنسولگری آمریکا در شهر بنغازی لیبی که به مرگ چهار دیپلمات آمریکا از جمله سفیر این کشور در لیبی انجامید.
این واقعه دوم یکی از مهمترین محورهای حملات همیشگی آقای ترامپ علیه هیلاری کلینتون، وزیرخارجه وقت در هنگام حمله بنغازی بوده است.
بنابر گزارشها، آقای ترامپ در هنگام تماشای تصاویر مربوط به تجمع خشونتآمیز معترضان در برابر سفارت آمریکا در بغداد "بسیار تحت تاثیر" قرار گرفته بوده است.
او بارها درباره حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی (سپتامبر ۲۰۱۲) هم گفته بود باید با اقتدار از وقوع چنین حملهای پیشگیری میشد.
سوال مهم اینکه "ترامپ چگونه میخواهد از بنغازی دوران خودش جلوگیری کند؟"
آنچه به ذهن متبادر می شود این است که با وجود ارایه گزینههای متعدد به ترامپ برای واکنش به کشته شدن یک پیمانکار آمریکایی در عراق و حمله به سفارت این کشور در بغداد، رئیس جمهور امریکا گزینه ترور قاسم سلیمانی را برگزیده تا شاید با یک تیر دو نشان بزند:
هم از وقوع یک بنغازی مشابه در دوران ریاستجمهوری خودش جلوگیری کند و هم در گوشه ذهنش با از میان برداشتن مهمترین فرمانده نظامی ایران پاسخی به ماجرای گروگانگیری ۱۳ آبان ۱۳۵۸ داده باشد.
اگرچه تروریستی خواندن سپاه پاسداران ایران و نیروی قدس آن از سوی دولت آمریکا میتواند مقدمهچینی قانونی برای "مجاز دانستن" کشتن قاسم سلیمانی از سوی این کشور تلقی شود اما بسیاری از ناظران در آمریکا طی چند روز گذشته قتل هدفمند قاسم سلیمانی را نقض قوانین متعارف بینالمللی و اعلان جنگ آقای ترامپ علیه ایران تفسیر کردهاند.
هلنه کوپر، گزارشگر پنتاگون نیویورکتایمز میگوید آخرین بار که آمریکا رسما یک فرمانده نظامی را ترور کرد به سال ۱۹۴۳ باز میگردد که هواپیمای حامل ژنرال یوکویاما، از فرماندهان ارتش ژاپن را هدف قرار داد.
"البته در آن زمان یک سالی بود که آمریکا و ژاپن رسما وارد جنگ شده بودند و هدف قرار دادن یک فرمانده نظامی در زمان جنگ به نظر کاملا توجیهپذیر میآید."
در برابر، بسیاری از ناظران روز چهارشنبه اظهارات آقای ترامپ در واکنش به حملات موشکی ایران به دو پایگاه هوایی عراق را نشانی بر آرام شدن اوضاع دانستند و گفتند آقای ترامپ با اشاره به کشته یا مجروح نشدن هیچکدام از سربازان آمریکایی تصمیم گرفته که ماجرای حذف فیزیکی قاسم سلیمانی و انتقام ایران را فیصله دهد تا از تنش بیسابقه چند روز گذشته که همه جهان را نگران آغاز یک جنگ دیگر در خاورمیانه کرده بود بکاهد.
با وجود این، آیا کشته نشدن هیچ نیروی آمریکایی در جریان این حملات موشکی نشان ناموفق بودن اقدام ایران است؟ حمله موشکی بامداد چهارشنبه از سه پایگاه موشکی داخل ایران به دو پایگاه هوایی عراق در استانهای انبار و اربیل که میزبان نیروهای آمریکایی و ائتلاف جهانی ضدداعش هستند در نوع خود میتواند نخستین حمله علنی و رسمی از سوی نیروی نظامی یک کشور علیه نیروهای نظامی آمریکا بعد از جنگ ویتنام ارزیابی شود.
اگر چه از زمان پایان جنگ ویتنام (۱۹۷۵) تا امروز ایالات متحده در بسیاری از نقاط دیگر دنیا از جمله در سه دهه اخیر در عراق و افغانستان وارد جنگهای تمام عیار و رو در رو شده و همچنین صدها بار از سوی گروههای شبهنظامی و پیکارجویان مورد حمله قرار گرفته است اما در تمامی این سالها هیچ کشوری جرأت اعلان جنگ و تهاجم علنی علیه ارتش آمریکا را نداشته و رسما با استفاده از نیروی نظامی خود به طور آشکار و از پیش اعلام شده علیه مواضع ارتش آمریکا حمله نکرده بود.
حتی در زمان جنگ نفتکشها در خلیج فارس آیتالله خمینی، رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی اجازه حمله قایقهای تندرو به ناوهای آمریکایی را نداد و تنها حمله هوایی نیروی عراق به یک ناو جنگی آمریکا (یواساس استارک) هم با وجود کشتن ۳۷ نظامی آمریکایی به اشتباه خلبان عراقی در شناسایی هدف نسبت داده شد.
اما تنها یک روز پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در بغداد، نیویورکتایمز در گزارشی به نقل از سه منبع آگاه در ایران مدعی شده بود که آیتالله علی خامنهای، رهبر این کشور شخصا در جلسه ویژه شورای امنیت ملی در تهران حاضر شده و به عنوان فرمانده کل قوا دستور داده که حمله انتقامجویانه ایران در پاسخ به کشته شدن قاسم سلیمانی باید مستقیما از سوی نیروهای نظامی ایران و به طور علنی صورت گیرد.
توماس فریدمن معتقد است که راهحل بلند توافق هستهای در برابر لغو تحریمهاست چرا که امریکا در حال حاضر خواستههای غیرعملی و فراوانی دارد.
توماس فریدمن، روزنامهنگار برجسته آمریکایی در یادداشتی که شامگاه چهارشنبه نوشته تلاش کرده به این سوال پاسخ دهد که "آیا ترامپ و خامنهای کوتاه آمدند؟"
"وقتی عقب مینشینم و کمی فاصله میگیرم از نزاع اخیر میان پرزیدنت ترامپ و رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای، برایم آشکارتر میشود که این دعوای دو مرد تاس بر سر شانه است... این نزاعی میان دو مرد سالخورده، با عقاید قدیمی بر سر کشوری است که هیچ کدام نباید به دنبال سلطه بر آن باشند - عراق - آن هم یا بر سر نفت که ارزش استراتژیک ان در محاسبات قرن بیست و یکم به شدت رو به تنزل است و دوم اقتدار بر خاورمیانه که هیچ دیوانهای به دنبال آن نیست چرا که آنچه از خاورمیانه عایدش می شود فقط صورتحساب است."
سیدرحمان موسوی / دانشجوی دکتری روابط الملل