این شبکهها مانند فیسبوک و توییتر، توسط یک نفر از هر چهار نفر در دنیا استفاده میشوند و با وجود آنکه کاملاً مضر به نظر میرسند، از سوی برخی محققان به عنوان عوامل تأثیرگذار بر بهبود سلامت روانی و جسمی جوامع معرفی میشوند.
آنچه که باید در وهلهی اول به آن توجه کرد این است که شبکههای اجتماعی به عنوان یک منبع ارزشمند توانستهاند نیاز اساسی بشر برای ارتباط اجتماعی را تحقق بخشند. با این وجود آیا چنین ادعاهایی اغراقآمیز هستند؟ آیا ما باید استفاده از شبکههای اجتماعی را محدود کنیم؟
چه چیز ما را جذب شبکههای اجتماعی میکند؟
قطعاً یکی از جذابترین ویژگیهای اینترنت در ابتدا و اکنون، توان ارتباط بهتر با جهان اطرافمان بوده است. به عنوان مثال اینترنت به ما اجازه داده است که فرستادن ایمیل را جایگزین کار زمانبر فرستادن نامه کنیم و رسانههای اجتماعی نیز بر همین فرضِ سهولت و گسترش ارتباطات، ساخته شدهاند.
فیسبوک مأموریت خود را اینگونه توصیف کرده است: مأموریت فیسبوک این است که به مردم برای به اشتراک گذاشتن و ساختن جهانی بازتر و متصلتر، قدرت بدهد. مردم از فیسبوک برای در اتباط بودن با دوستان و اقوام خود، برای کشف آنچه در دنیا میگذرد و برای به اشتراک گذاشتن و بیان مسائل مهم استفاده میکنند.
مأموریتی که فیسبوک برای خود تعریف کرده است تقریباً خلاصهی تمام چیزی است که شبکههای اجتماعی قصد انجام آن را دارند البته شکی نیست که عموم مردم تسلیم دنیای شبکههای مجازی شدهاند، البته کمی بیشتر از حد معمول.
اعتیاد به شبکههای اجتماعی
همه ما دلایل خود را برای استفاده از شبکههای اجتماعی داریم. بسیاری از ما دوست داریم استاتوسها و عکسهای دیگران را مرور کنیم در حالی که ممکن است دیگران از آن برای بیان احساسات و هیجانات خود استفاده کنند اما آنچه بیشتر ما را به شبکههای اجتماعی میکشاند، پرتکردن حواسمان از زندگی روزمره و خستگی در کردن است، رفتاری که میتواند ما را به فیسبوک معتاد کند.
در واقع، چنین رفتاری آنقدر شایع است که محققان مقیاسهای روانی برای اندازهگیری اعتیاد به فیس بوک(BFAS) ایجاد کردهاند، این مقیاس توسط دکتر "سیسیل اندراسن” و همکارانش در دانشگاه برگن نروژ ایجاد شده است؛ مقیاسی با شش آیتم برای اندازهگیری اعتیاد به فیس بوک.
این آیتمها شامل چنین گزارههایی است:”شما وقت زیادی را صرف فکرکردن درباره فیس بوک و چگونگی استفاده از آن میکنید” و یا اینکه "شما فیسبوک را برای فراموش کردن مشکلات شخصی باز میکنید”.
به گفته محققان اگر جواب چهار مورد از این شش مورد، "بیشتر مواقع” یا "همیشه” باشد، اعتیاد به فیسبوک به وجود آمده است.
به گفته محققان افرادی که اضطراب بیشتر و یا احساس ناامنی اجتماعی بیشتری دارند، احتمال مراجعهشان به فیسبوک نیز بیشتر است. یک تیم از محققان به رهبری "دار مشی” در دانشگاه آزاد برلین دریافتهاند که افرادی که بازخورد مثبت از فعالیتهای خود در فیسبوک دریافت میکنند، فعالیتهای قویتری در "هستهی اکومبنش مغز” نشان میدهند؛ ناحیهای که مسألهی پاداش را پردازش میکند. در واقع فعالیت قویتر این بخش به استفادهی بیشتر از فیسبوک بستگی دارد.
از این مطالعات میتوان نتیجه گرفت که افراد معتاد به فیس بوک از آن به عنوانی راهی برای جلب توجه و تقویت اعتمادبه نفس استفاده میکنند. اما آیا این رفتارها تأثیرات منفی بر سلامت ذهنی و یا جسمی دارند؟
اثرات منفی شبکههای اجتماعی
آنهایی که گفته بودند با استفاده از شبکههای اجتماعی زندگیشان بدتر شده است همچنین گزارش کردهاند که احساس اعتماد به نفس کمتری نسبت به کسانی که دستاوردهای بیشتری داشتهاند، دارند.
دکتر راخ میگوید این مشکل قطعا از بازخوردهایی که با تأخیر دریافت شدهاند، به وجود آمده است. او همچنین میگوید: بسیاری از مردم در شبکههای اجتماعی اغلب دیدگاههای آرمانی خود را از زندگی ارائه میدهند و مقایسهی اجتماعی که بر اساس این آرمانها به وجود میآید، احساسات منفی بسیاری میآفریند.
علاوه بر اینها بررسیها نشان داد که دو سوم از شرکتکنندگان پس از استفاده از سایت، در کسب آرامش و یا خواب راحت مشکل داشتهاند. در حالی که 55 درصد گفتهاند که وقتی قادر به چک کردن اکانتهای خود در شبکههای اجتماعی نبودند، احساس نگرانی میکنند.
مطالعات دیگر دکتر راخ نشان داده است که ارتباطات در شبکههای اجتماعی در روابط چهرهبهچهره افراد اختلال وارد میکند.
نگرانی دیگری که استفاده مداوم از شبکههای اجتماعی ایجاد میکند، خشونت سایبری است. به ویژه اینکه اکثر استفادهکنندگان از آنها، جوانان زیر 30 سال هستند. طبق گزارش EIE سازمانی که برای استفادهی امنتر از اینترنت برای کودکان و خانوادهها فعالیت میکند، 95 درصد از نوجوانان شکلهای مختلف خشونت سایبری را مشاهده کردهاند و 33 درصد آنها قربانیان این خشونت سایبری بودهاند.
آیا فیسبوک میتواند سلامت ذهنی و جسمی را بهبود بخشد؟
همچنانکه تعداد زیادی از تحقیقات، اثرات منفی شبکههای اجتماعی بر سلامت جسم و ذهن را توضیح میدهند، تعدادی نیز مدعی هستند این شبکهها میتوانند اثرات مثبتی نیز داشته باشند، به نظر آنها این سایتها میتوانند یک ابزار مفید برای شناسایی افراد دارای مشکل سلامت روان باشند.
مدیکالنیوزتودی گزارش کرد که طبق مطالعهی محققان دانشگاه میسوری، شیوهی فعالیت در فیس بوک ممکن است یک شاخص برای تشخیص سلامت روانی افراد باشد.
این گروه دریافتند افرادی که تصاویر کمتری را به اشتراک میگذارند، پروفایل طولانیتر و دوستان فیسبوکی کمتری دارند، احتمالاً دچار اختلالی به نام فقدان لذت از روابط اجتماعی هستند. این افراد توان برخورد با موقعیتهای شادیآور و لذتبخش مانند صحبت با یک دوست را ندارند.
تحقیقات یک تیم مطالعاتی به رهبری "جیمز فاولر" در دانشکده پزشکی این دانشگاه نیز نشان داده که استاتوسهای شاد، دیگر کاربران را هم تشویق میکند که مطالب شاد به اشتراک بگذارند. طبق یافتهها گسترش عبارات مثبت تحت تأثیر عبارات شاد بیش از گسترش استاتوسهای منفی است.
در حقیقت محققان باور دارند که اگر این گسترش کلامی شادی ادامه پیدا کند، میتواند یک اپیدمی "خوب بودن” راه بیندازد. بنابراین اگر تغییر عاطفی در فردی پدید بیاید و او این شادی را به دیگران منتقل کند میتوان گفت که شبکههای اجتماعی نقش خوبی در سلامت روانی و جسمی دارند.
به طور کلی به نظر میرسد که اثرات دقیق رسانههای اجتماعی بر سلامت جسم و روان ما هنوز هم به صورت کامل مشخص نشده است. اما چیزی که مسلم است به این زودیها شبکههای اجتماعی از روابط انسانها محو نخواهند شد.
منبع: پایگاه خبری پلیس