جشنواره فیلم فجر امسال هم با تمام حرف و حدیثهایش تمام شد و طبق معمول محافل اینچنینی حواشی آن مفصلتر و بامزهتر از متن بود.
یکی از عجیبترین و جالبترین اتفاقات این جشنوارهها لشکر هنرمندانی است که با بوق و کرنا آثارشان را مثلا به همین جشنواره فیلم فجر میرسانند، ولی همین که برایشان یقین شد که جایزهای نمیبرند یا رأی داوران همسو با نظر آنان نیست برای هیاهو و تبلیغ و شاید بازاریابی فیلم و مقاصد و اغراض دیگر از اینکه کارشان داوری شود انصراف میدهند و مصاحبه میکنند و بیانیه میدهند علیه هیئت داوران و کل جشنواره و ... .
دوستان بزرگوار! این رفتار زشتی است. شما بناست هادیان مردم باشید و با آثارتان درسهایی به آنها بدهید. فراموش نکنید که عملکرد شما بیش از اثرتان ممکن است مخاطب را متأثر
کند.
اگر زمانی این دو در تناقض با هم باشند، مردم این نفاق و ریاکاری را بر نمیتابند و در صداقت شما تردید میکنند.
نمیشود از یک سو فیلمی بهغایت نجیب ساخت و دادِ نجابت و آرمانهای اخلاقی داد و از سوی دیگر چنانچه داوری خلاف میل بود در کمال بیاخلاقی زشتترین الفاظ را نثار صدر تا ذیل آن جشنواره
کرد.
امثال این نوع رفتارها و نامهپراکنیها و مصاحبهها کم نبود. در میزگردهای پس از نمایش فیلمها هم اتفاقات تأسفباری رخ داد. بدتر آنکه تقریبا همه به این رویه روی آوردند.
هم آنها که انتظار چنین رفتاری از ایشان میرفت و هم آنها که حتی در گمان و خیال باز هم تصور چنین برخوردی از ایشان نمیرفت.
اینهمه به معنای تأیید تمام و کمال شیوه و کیفیت برگزاری جشنواره فیلم فجر نیست.
اما عقل، ادب و جوانمردی حکم میکند، وقتی شما ملزومات این جشنواره را میدانید و سوابقش را هم دیدهاید و فیلمتان را برای داوری در اختیار آن قرار میدهید، به قوانین و نتایج آن هم گردن
بنهید.
این بسیار بدیهی است، اما بیتوجهی به همین بدیهیات سبب شده هر سال، بهویژه امسال، این جشنواره به یک میدان جنگ و کشمکش تمامعیار بدل شود.
باری، چنانکه گفته شد با تمام اینها رسانهها و منتقدان مشغول در آنها نباید از نواقصی که در برگزاری بزرگترین اتفاق سینمایی کشور وجود داشته بهسادگی عبور کنند و چشم بر بعضی ایرادهای مأیوسکننده آن ببندند.
از جمله این نواقص عجیب دوتابعیتی بودن اکثریت مطلق داوران مهمترین جشن رقابتی سینمای انقلاب اسلامی ایران بود، آن هم در اواخر چهارمین دهه از عمر آن، خبری شرمآور که ابتدا بسیاری تصور میکردند صحت ندارد، اما با کمال تأسف حقیقت داشت.
قصد نقد و بررسی فیلمهای ارائهشده را ندارم. بیتردید سایه شاهکار محمدحسین مهدویان در جشنواره امسال بر سر همه آثار سنگینی میکرد.
«ماجرای نیمروز» در تاریخ سینمای انقلاب اسلامی به عنوان یکی از افتخارات و اثری ممتاز ثبت خواهد شد.
شاید، اگر ترکیب داوران ایرانیتر بود، جوایز خیلی بیشتری هم میگرفت، اما همین که توانست جایزه اصلی جشنواره، یعنی جایزه مردمی، را نیز از آن خود کند، قدر آن را روشن میسازد.
اما با کمال تعجب مهدویان یکی از همانها بود که با اعلام نامزدهای سیمرغ نامهای تند با لحنی واقعا دور از انتظار منتشر کرد.
اگرچه او خیلی زود به اشتباهش پی برد و در نامهای دیگر از انتشار نوشته پیشین عذر خواست، اما کاش پرونده این شاهکار هنر و نجابت، یعنی«ماجرای نیمروز»، و کارگردان آن به همین یک لکه هم آلوده
نمیشد.
باری، مردم خود مظلومیت و البته همزمان عظمت این اثر را دریافته بودند و نیازی به آن رفتار شتابزده
نبود.
باید از قول یکی از قهرمانهای آثار حاتمیکیا که خود مظلومیت در چنین میدانهایی را بسیار تجربه کرده به مهدویان عزیز گفت: خیبری سوز داره، دود نداره.
و، اگر بناست سالک این راه باشی، برادر جان! بدان که این دودها ریههای سالم را خفه میکند. از آنها بگریز. /محمد حسین جعفریان/شهرآرا