1 ـ هر آنچه از «پدافند غیرعامل» در استان شنیده بودیم و هر چه مانورهای پرهزینه در این رابطه دیده بودیم در سیل اخیر در اذهان عمومی به آب رفت. ثابت شد که آنچه به نام پدافند غیرعامل در استان بوده فقط «مانور پدافند» بوده است و نه خود پدافند. دفاع از جان و مال مردم در بحرانهای طبیعی باید امری جدی و واقعی از طرف دولتها تلقی شود نه فقط مانور آن برگزار گردد.
2 ـ انسان با فضلیتهایش انسان است. چه بسیار رزمندگانی که ماسکهای شیمیاییشان را روی صورت دیگر رزمندگان گذاشتند. در سیل اخیر نیز بسیاری از مردم لرستان ایثارگرانه چنین کردند؛ و البته هستند کسانی هم که نان در خون مردم میزنند. نظارتها بر توزیع اقلام امدادی در همهی سطوح باید دقیق باشد تا سیلی که مالمان را برده آبرویمان را هم نبرد.
4 ـ این کاملاً طبیعی است که مردم بلازده عصبی و عصبانی باشند و احیاناً رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهند. مدیران و امدادگران، سیلی سیلزدگان را بر صورت خود تحمل کنند و به دل نگیرند و با تواضع از آنها دلجویی نمایند.
5 ـ مدیر بدون مسؤولیت بیمعناست. مدیر تا همیشه باید پاسخگوی تصمیمات و امضاهای خود باشد. مدیران بیمسؤولیت را مجازات کنیم و از این به بعد برای هر سِمتی، فهرستی از مسؤولیتها تعریف کنیم و یک نظام نظارتی تعریف کنیم و برای هر مسؤولیتی «اخذ تضامین لازم» را اجرایی کنیم. سلب تمام امتیازات مدیریتی، انفصال از هرگونه سمت اجرایی، جلوگیری از ترفیعات اداری و شغلی و با تنبیهاتی نظایر اینها از جمله مجازاتهای مدیرانی باشد که در زمان مسؤولیت خود قصور یا تقصیر کردهاند. همچنین ضرورت دارد نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در انتصابات ورود نکنند تا در چنین روزهایی بتوانند از زبانِ مردم، طلبکارِ مدیران بیمسؤولیت باشند.
6 ـ بسیاری از پلها و راهها در سیل اخیر تابآوری کمتری نسبت به آنچه برای آنها تعریف شده بود از خود نشان دادند. این تأسیسات برآیند نظام پیمانکاری مبتنی بر «مناقصه» هستند. نظام اجرایی مبتنی بر مناقصه که علیالقاعده باید مبتنی بر «بهرهوری» باشد در بطن خود دشمن کیفیت و در مقابل حق مردم، حق کارگران و حق آیندگان است. مناقصه یعنی مرگ کیفیت. ضمن احترام به پیمانکاران با وجدان، لازم است مناقصه را از قراردادهای اداری و پیمانکاری حذف کنیم و نظام جدیدی به جای آن بازتعریف نماییم.
7 ـ اطلاعرسانی در هنگامهی بحران امری بسیار با اهمیت و کلیدی است. آرام کردن مردم، هدایت نیروهای امدادی، اطلاعرسانی به مقامات بالادست، تأمین خوراک رسمی برای رسانهها، مقابله با شایعات و ... به اندازهی خود مقابله با بحران دارای اهمیت است. من ماندهام که چرا ستاد بحران لرستان هنوز سخنگوی رسمی ندارد.
9 ـ علیرضا بیرانوند به عنوان یک چهرهی سرشناس ملی یا به تعبیر رایج یک سلبریتی، برای سیل لرستان ورود کرد و انصافاً کمکهای قابل توجهی به مناطق سیلزده گسیل نمود و لرستان قدردان غیرت اوست؛ اما آنچه از سلبریتیها توقع میرود جلب توجه رسانهها، مدیران، نهادها، گروههای مرجع و ... است نه کمک فیزیکی و واقعی. به زبان سادهتر از سلبریتیها توقعِ تبلیغاتی میرود. پوشش و لباس علیرضا را با پوشش سردار آزمون در سیل گلستان مقایسه کنید! حضور علیرضا با آن تیشرت سفید و شلوار جینِ پاره در منطقهی سیلزده نشان از آموزش ناکافی سلبریتیهای لر تبار است.
10 ـ حامیان موقت و یاریگرانِ غیر بومی در کوتاهمدت حضور دارند و دیری نمیپاید که منطقه را ترک میکنند. به امدادگران و خیّران محلی اعتماد کنیم و آنها را برای یاریرسانی میانمدت و بلند مدت سازماندهی نماییم.
11 ـ رسانهها اعم از رادیو، تلویزیون، خبرگزاریها، پایگاههای خبری، کانالهای مجازی و ... در این مدت خوب عمل کردهاند؛ اما همین که هیجان سیل بخوابد احتمالاً هیجان اینها نیز میخوابد و مردم سیلزده در محاق خبری فرو میروند. ضرورت دارد که صداوسیما برای این بحران برنامهی اطلاعرسانی مدون و مستمر دو ساله تا سکونت این مردم در خانههای نوساز و بازسازی زیرساختها تعریف نماید.
12 ـ برآورد خسارتها باید به نرخهای بازسازی باشد نه نرخهای گذشته. قیمت مصالح، محصولات کشاورزی، زمین، دستمزدها و... باید به نرخ سال 98 و تورم آن در دو سال بعد محاسبه شود. همچین برخی خسارتها در کوتاهمدت خود را نشان نمیدهد. به عنوان مثال زمین کشاورزی که محصول امسالش نابود شده سال آینده نیز قابل کشت نیست؛ بنابراین خسارتها معمولاً با ضریب 50 تا 100 درصد بالاتر برآورد میشود. همچنین سرعت در برآورد خسارت نباید مانع برآورد واقعی خسارتها شود. خسارتهای معنوی هم باید در این برآوردها لحاظ شود.
نکتههای دیگری هم هست که خواهم نوشت.
*علی زیودار