به گزارش تابناک هرمزگان، افراد هوشمند و صاحب خِرَد، گرانبهاترین اموال خود را همیشه در امنترین مکان و نزدیک خود نگه میدارند ، تا بتوانند از سرمایهی خود به بهترین نحو مراقبت کنند. هر چه مال با ارزشتر ، مراقبت هم بیشتر، بانکهای مرکزی کشورهای مختلف و ذخیرهی طلای کشورها در امن ترین نقاط احداث و نگهداری میشوند و بیشترین مراقبتها از موزههای جواهرات به عمل میآید.
سرمایههای یک کشور شامل سرمایه های مالی و سرمایه های انسانی می باشد، امروزه مشخّص شده است که سرمایه های انسانی به مراتب با ارزشتر و گرانبهاتر از سرمایههای مالی نظیر نفت ، گاز ، معادن ، طلا و فلزّات گران بها و ... می باشد.
سرمایه های انسانی یک جامعه نُخبه ها و صاحبان اندیشه و عالمان آن جامعه هستند. یک دانشمند ، یک عالِم ، یک مخترع ، یک معلّم ، پزشک یا مهندس خوب و نُخبه به راستی برای یک کشور گرانبهاتر از صدها چاه نفت یا معدن طلا می باشد و برای توسعهی پایدار یک کشور پاسداشت و تکریم نُخبگان و رسیدگی درست به امور دنیوی و معیشتیِ آنها و مهربان بودن با آنها و دادن جایگاه واقعی اشان به آنها در جامعه از بدیهیّات است.
پس عقل سلیم حُکم می کند که به مراتب بیشتر از طلا و فلزّات گران بها مراقب نخبه های خود در جامعه بوده آنها را در نزدیک خود و در بهترین شرایط حفظ و نگهداری کنیم. آیا ما با نُخبگان خود چنین رفتاری می کنیم؟
چند سال قبل جرّاح فوق تخصّص زیبایی هرمزگانی آنقدر از سوی مدیران بی کفایت و مُغرض تحت فشار قرار می گیرد که به تهران مهاجرت و پس از چندی به دلیل حُسن اخلاق و مهارت بالا در رشته ی خود به سِمتِ ریاست انجمن جراحان پلاستیک ایران منصوب می گردد.
چرا باید استان را از چنین فردی محروم می کردیم؟
پزشک متخصّص گوش و حلق و بینی هرمزگانی دارندهی رتبه ممتاز بورد کشوری متقاضی استخدام در دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان به عنوان هیئت علمی به دلایل واهی پذیرفته نشده ، حتّی بیمارستان تأمین اجتماعی نیز از پذیرش وی خودداری و با دلخوری و رنجش به تهرآن مراجعه و بلافاصله در "مرکز درمانی حضرت رسول" به عنوان هیئت علمی پذیرفته و پس از گذراندن دورهی فوق تخصّص جراحی قاعدهی جمجمه در آلمان در آن مرکز به کار مشغول می شود.
چطور است که مدیران بیمارستان حضرت رسول که از قطبهای علمی کشور است این نُخبه را در هوا گرفته و استخدام می کنند ولی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان او را پَر میدهد؟
پزشک جرّاح مغز و اعصاب هرمزگانی دارندهی رتبه ممتاز بورد کشوری مورد بی مهری قرار گرفته و پس از گذراندن دورهی فوق تخصّصی جراحی ساقهی مغز در آلمان ، در دانشگاه تهران به کار مشغول می گردد.
آیا نمی توانستیم این نُخبه را برای استان حفظ کنیم؟
تنها فوق تخصّص ریهی هرمزگانی که در ادب ، علم ، و تواضع سرآمد پزشکان استان و کشور بود آنقدر مورد بی مهری قرار میگیرد که با بُغض در گلو و سینهای اندوهناک به کشور دیگری مهاجرت می کند.
آیا حفظ و نگهداری ایشان برای استان از واجبات نبود؟
و صدها نمونه ی دیگر از این دست....در حوزه های دیگر وضع به همین منوال بلکه بدتر می باشد.
جوان نخبه و دانشمند هستهای هرمزگانی و دارندهی چندین جایزهی معتبر جهانی و داخلی از جمله جایزه علمی پروفسور حسابی در رشتهی فیزیک هستهای، از چندین دانشگاه معتبر خارجی دعوت نامه دریافت می کند ولی ماندن در کشور و هرمزگان عزیز را به امکانات و تجهیزات بی نظیر کشورهای دیگر ترجیح می دهد و هم اکنون در دوره پسادکتری مشغول به پژوهش است، ما برای او چه کردهایم؟
با برّرسی زندگی مخترعین هرمزگانی، دانشمندان و اساتید محترم دانشگاه این تصوّر در ذهن متبلور می گردد که خدای ناکرده نکند این برخوردها عامدانه و جهتدار باشد.
اگر نتوانیم نُخبگان خود را حفظ کنیم نباید انتظار تبدیل شدن استان به قطب علمی ، گردشگری یا اقتصادی را داشته باشیم.
مدیر توانا و لایق کسی است که بتواند نیروهای لایقتر و با سوادتر و خوش فکرتر از خود را پرورش و تحویل جامعه دهد و بیشترین استفاده از نخبگان و صاحبان خردواندیشه را در جهت پیشرفت استان به کار گیرد نه آنکه خدای ناکرده برای حفظ میز و صندلی و مقام خود به «نخبهپرانی» پرداخته و زمینهی مهاجرت نخبگان از استان و کشور را فراهم کند که این کار آب ریختن به آسیاب دشمن و ضدّیّت با ایران و انقلاب است.
در همین راستا پیشنهاد میشود کمیتهای برای شناسایی نخبگان هرمزگانی داخل و خارج کشور زیر نظر استاندار شکل گیرد تا زمینه برای بهرهگیری از این نیروها در آینده فراهم شود.
انتهای پیام/*