به گزارش تابناک به نقل از کرمانشهر، هفدهم مرداد هر سال که از راه میرسد، همه به یاد خبرنگارمیافتند، از مدیران شهر گرفته تا دوستان و آشنایان، و هرکدام هم سعی میکنند به فراخور ذوق و دانش و بینشی که دارند، لااقل با پیام تبریکی دل خبرنگاری را که میشناسند، شاد کنند، چون همه میدانند 17 مرداد روز خبرنگار است، اما کمتر کسی هست که بداند روزنامهنگاری در زمره مشاغل سخت طبقه بندی میشود! و این قشر شریف و نجیب و زحمتکش با چه مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند.
باری، ما هم به مناسبت روز خبرنگار سراغ روحالله خدیشی، مدیر خانه مطبوعات و رسانههای استان کرمان رفتیم تا پیرامون این حرفه در کرمان با او گفتوگو کنیم؛ در ضمن این فرصت را غنیمت میدانیم و روز خبرنگار را به همکاران خود تبریک میگوییم.
جناب خدیشی، مسئولیت خانه مطبوعات کرمان بر عهده شما است، با این مقدمه میخواهم از شما بپرسم، مهمترین آسیب حرفه خبرنگاری در کرمان از نظر شما کدام است؟
علیرغم آنکه همه تصور میکنند، مهمترین مشکل پیش روی خبرنگاران و روزنامهنگاران، مساله اقتصادی و مشکلات مالی است، (که البته واقعیت هم دارد) من اما فکر میکنم بزرگترین آفت خبرنگاری در کرمان، حضور خبرنگارنماها است و مشکل اصلی ما این است. ما اگر خبرنگاری را به عنوان یک شغل در نظر بگیریم، یعنی کسی که از راه خبرنگاری درآمد دارد و زندگی میکند، و به آن نگاه حرفهای داشته باشیم و روزنامهنگاری و خبرنگاری را یک مقوله علمی بدانیم، بسیاری از مشکلات خبرنگاران ما در کرمان برطرف میشود.
ببینید، در این حرفه یک سری مشکلات کلیشهای هست که در کل کشور وجود دارد و ما هم از آن مستثنی نیستم؛ مثل پاسخگو نبودن مدیران، یا مراجع پاسخگویی، یا محدودیتهایی که برای کار خبرنگاری در کل سیستمهای اداری وجود دارد، این مشکلات که در تولید محتوا خود را نشان میدهد، عموما از عدم دسترسی به اسناد، عدم انتشار، عدم شفافیت اسناد و اطلاعات و امثالهم ناشی میشود و هرچه هم از مرکز به سمت پیرامون میرویم، این موانع پررنگتر میشود و به عنوان موانع جدی، از گذشته تا کنون پیش روی خبرنگار بوده و همچنان هم هست و حوزه روزنامهنگاری و اطلاعرسانی نیز در حال تلاش است که آنها را از سر راه خود بردارد. از نظر من هم وجود این مشکلات طبیعی است، چونکه همانطور که میدانید، خبرنگاری جز مشاغل سخت است و از آنجایی که ما شغل سختی را انتخاب کردهایم، پس حتما به مشکلات آن هم آگاه بودهایم. همهمان میدانیم که روزنامهنگاری به قدرت نگاه انتقادی دارد و بنابراین چالشهای خودش را دارد و امنیت شغلی آن بسیار پایین است و این مساله طبیعی هم هست و جهان اول ودوم و سوم را هم نمیشناسد. به همین خاطر من فکر میکنم ما نباید از این نوع مسایل شاکی بشویم، چون آگاهانه این شغل را انتخاب کردهایم و باید سختیهای مسیر را بشناسیم. اما اگر اینها را کنار بگذاریم، مساله عمده این است که متاسفانه سیستم رسانهداری در کشور ما به شکلی است که این امکان را به وجود میآورد تا بعضی بنگاهای رسانهای صرفا با هدف یک کسب و کار اقتصادی و بدون هرگونه صلاحیت حرفهای، ایجاد شود؛ یعنی کسی که هیچگونه دانش تخصصی ندارد، میآید یک مجوزی میگیرد و اخبار و مطالبی را صرفا به جهت کسب درآمد چاپ میکند و در جامعه هم، چه از جانب مردم و چه از جانب مدیران و مسئولان، به اسم خبرنگار شناخته میشود. تاکید میکنم که این مساله بزرگترین آسیب حوزه روزنامهنگاری در کرمان است، چرا که به واسطهی این نوع افراد، مدیر یا شخصی که باید در رسانه پاسخگو باشد، همه ما را به یک چشم میبیند و اظهار نظر افراد یادشده را، اظهار نظر همه ما قلمداد میکند. در نشستهای خبری، بسیار دیدهایم که خبرنگاری از حوزهی کاری مصاحبه شونده، هیچ اطلاعی ندارد و سوالی میپرسد که به هیچ وجه مناسبت و شانیتی ندارد. این مساله به کار خبرنگاری در کرمان بزرگترین ضربه را میزند. از طرفی دیگر، اگرچه تجربه مادر علم است، اما طی کردن دورههای آکادمیک یا دورههای تخصصی به شکل کارگاهی از ضروریاتی است که دوستان خبرنگار ما در کرمان باید مدنظر خود قرار بدهند که متاسفانه تجربه من در خانه مطبوعات ناظر بر بیتوجهی همکاران به اینگونه آموزشهای تخصصی است. ما در همین دوره جاری، تعدادی از اساتید روزنامهنگاری را به کرمان آوردیم که متاسفانه آنچنان که باید از ایشان استقبال نشد.
آیا خانه مطبوعات به عنوان یک نهاد صنفی برای سنجش بین خبرنگار و خبرنگارنمایی که از آن نام میبرید، ملاکی را تعریف کرده؟ چون به نظر میرسد، تنها جایی که در حال حاضر در کرمان میشود به آن امید بست که یک چنین کاری را انجام بدهد، همین خانه مطبوعات باشد؟
متاسفانه این مساله در اساسنامهی خانه مطبوعات به صورت شفاف بیان نشده، تنها تشکل صنفی موجود در کرمان که همین خانه مطبوعات است، به صورت یک تشکل برآمده از دل دولت است که با یک اساسنامه مشترک در کل ایران در دل وزارت ارشاد تعریف شده و بنابراین، قاعدتا ناظرمان وزارت ارشاد است. البته این تشکل صنفی به نسبت مراحل آغازین خود رشد کرده، مثلا در حال حاضر ما ملاک خبرنگار به عنوان یک شغل را، بیمه بودن فرد خبرنگار در رسانهاش قرار دادیم، در حالیکه سالها خبرنگاران ما بیمه رسانه نبودند، یا بیمهشان از یک اداره رد میشد یا اصلا مثل خود من سالها بدون بیمه کار میکردند، اما الان در اساسنامه خانه مطبوعات به این نکته توجه شده.
اما آن پارامتری که حرفهای بودن خبرنگار را، به آن شکل که مدنظر من و شما است، اساسنامهی فعلی خانه مطبوعات تامین نمیکند و در حال حاضر، چه من به عنوان مدیرخانه مطبوعات، چه هر دوست دیگری که در جایگاه من قرار بگیرد، مکلف است که از همین اساسنامهی تبعیت کند؛ بنابراین ما بهتر است بکوشیم انجمن صنفی روزنامهنگاران را تاسیس کنیم، بلکه آن موقع بستری فراهم شود که دغدغه من و شما را رفع کند.
آقای خدیشی، در این سالهای اخیر همه ما با یک چالش جدی دست به گریبانیم و آنهم این است که فضای مجازی آمده و بر روند کمی و کیفی انتشار نشریات کاغذی تاثیر گذاشته، خیلی دوست دارم بدانم که این اتفاق از نظر شما یک تهدید است یا فرصت؟
به نظر من هرگز تهدید نبوده، هیچگاه تغییرات حوزه رسانه باعث از بین رفتن یک رسانه دیگر نشده، همان طوری که مثلا رسانههای جمعی داشتند کار میکردند که به ناگاه رسانههای تعاملی ظهور پیدا کردند و عدهای هم نگران شدند که با این اوضاع، چه بر سر رسانههای جمعی خواهد آمد! حال آنکه دیدیم رسانههای جمعی بر بستر رسانههای تعاملی به حیات خود ادامه دادند. ما شاهد بودیم که تلویزیون از بین نرفت بلکه هم در شکل سنتی خود ماند و هم بر بستر فضای تعاملی جدید، به شکل تلویزیونهای اینترنتی راهاندازی شد. به همین دلیل من فکر میکنم روزنامه و نشریه کاغذی هرگز از بین نمیرود، اما قاعدتا در این دوران گذار ما باید با فرم جدید و قالب جدید سعی کنیم محتوا را ارایه دهیم.
همین الان اگر دقت کنید میبینید که بر خلاف این تصور غالب که فکر میکنیم همه چیز دست فضای مجازی است، اینطور نیست و خط اول تولید هنوز ما روزنامهنگاران هستیم، فضای مجازی هیچ تولیدی ندارد، مگر بازتولید رسانههای رسمی که فقط در فضای مجازی باز نشر یا دست به دست میشود. ما تولید محتوای کاربرهای فضای مجازیمان به تنهایی تولید قابل توجهی نیست و تاثیرگذاری خاصی هم ندارد و عموما هنوز همان رسانههای جریان رسمی، که همان فرد خبرنگار در یک رسانه رسمی است، خودش را به منبع خبر میرساند و اولین خبر را از آن میگیرد و منتشر میکند و همین خبر او در فضای مجازی به شکلهای مختلف که در بسیاری موارد با بیاخلاقی و حذف منبع منتقل میشود و منتشر میشود. به همین خاطر این را فراموش نکنیم که هنوز هم همین بچههای روزنامهنگار هستند که خط اول تولید محتوا هستند. اتفاقا هر جا که فضای مجازی به عنوان کاربر غیر حرفهای خودش شروع به تولید محتوا میکند ما شاهد به وجود آمدن فیکنیوز هستیم.
اما امروزه خیلیها خود را شهروند خبرنگار میدانند و فضای مجازی از فعالیت اینگونه افراد پر است؟
یک اصطلاح اشتباهی به نظر من ترجمه شده به اسم شهروند خبرنگار، ما اصلا چیزی به نام شهروند خبرنگار نداریم. مگر ما شهروند پزشک داریم! مگر ما شهروند مکانیک داریم. خبرنگاری یک علم است، یک شغل و یک حرفه است. به نظر من به جای اصطلاح اشتباه شهروند خبرنگار، باید ترجمه میکردند: شاهد عینی که مورد تایید بعضی از اساتید حوزه روزنامهنگاری نیز هست. شاهد عینی یعنی یک فرد مثل یک عابر معمولی که در محل یک رویداد حاضر بوده یا شده و توانسته آن را ثبت کند و در فضای مجازی منتشر کند. چنین فردی سعی میکند بدون کم و کاستی آنچه را توانسته ثبت کند، انتشار دهد و وظیفهای هم در قبال آن ندارد و در تمام عمرش هم شاید تنها یک بار چنین فرصتی برایش فراهم شود. این فرد یک شاهد عینی است که میتواند یک خبر یا تصویر آن را مخابره کند. اما یک خبرنگار حرفهای باید ابعاد و منابع خبر را بررسی کند و مورد تحقیق قرار دهد. به همین دلیل روزنامه به عنوان رسانهی جمعی از بین نمیرود و روزنامهنگارها تنها باید سعی کنند محتوای تولید شدهشان را در قالبهای چند رسانهای و موثر فضای مجازی منتشر کنند. در کشور این اتفاق دارد میافتد؛ از تهران شروع شده و به سرعت در سطح نشریات محلی نیز در حال گسترش است.
حرف شما کاملا درست است اما به هر حال مخاطبی که یک روزی میرفت پول میداد و نشریه کاغذی را میخرید، امروزه دیگر همان محتوا را از طریق گوشیاش میگیرد و این مساله لااقل در کوتاه مدت، اقتصاد نشریات را مخصوصا در کرمان تهدید میکند، اینطور نیست؟
خوب قاعدتا تاثیرگذار است به همین دلیل است که رسانهها باید اقتصاد خودشان را با شرایط جدید وفق بدهند. همین الان خیلی از رسانههای ما در سطح استانی هستند که دارند از صفحات مجازی خود درآمد کسب میکنند و میزان تاثیرگذاریشان را هم از این طریق بالا بردهاند. البته من میخواهم یک نکته را در مورد رسانههای استان کرمان (به استثنای سیرجانیها) عرض کنم و بگویم که ما در استان کرمان کمتر رسانهای را داریم که از محل فروش دکهای ارتزاق کند.
قاعدتا کسب وکارهای رسانهای مکتوب دو تا استراتژی میتواند دنبال کنند، آنها یا آگهی محور هستند یا فروش محور و لااقل مشاهدات من این است که در استان کرمان همان زمانی هم که فضای مجازی وجود نداشت، کمتر نشریهای، (به استثنای سیرجان) به فروش دکهای اعتقاد داشت. بنابراین فضای مجاز در کرمان شاید به معرفی بهتر و بیشتر رسانهها نیز کمک کرده باشد. چه بسا نشریاتی که سالها در کرمان منتشر میشدند و مخاطب کرمانی اصلا از وجودشان هم اطلاع نداشت اما اکنون به مدد فضای مجازی، صدای خود را خیلی راحتتر و در گستره وسیعتری به گوش همشهریان خود میرسانند و سعی میکنند خودشان را به افراد بیشتری معرفی کنند.
به نظر شما روزنامهنگاران کرمانی برای جذب بیشتر مخاطب چه میتوانند بکنند؟
به نظر من یک راه وجود دارد و آنهم تولید محتوا، تولید محتوا و تولید محتوا در این کهکشان ارتباطی جدیدی است که شکل گرفته است. مخصوصا اگر توجه کنیم که در این کهکشان بیشترین سهم برای اخبار جهانی و سراسری است و خبار لوکال یا محلی سهم چندانی از این سفره نمیبرند. اتفاقا درست همینجا است که کارکرد رسانههای محلی بیشتر دیده میشود. علیرغم سیطره قدرتهای رسانهای باز هم تولیدات محلی هستند که ارزش خاص پیدا میکنند. حتی کاربرانی هم که نسبت به رسانه بیتوجه هستند، وقتی تولیدات محلی را ببینند، حساس میشوند که بخوانند. به عنوان مثال شما به این شورا محلههایی که در کشور و از جمله در کرمان راه افتاده، توجه کنید، مطمئنا پرداختن به این موضوع برای تکتک شهروندان یک محله جذابیت دارد، حالا تصور کنید یک روزنامهای از شهرداری کرمان باشد که مرتب به این موضوع بپردازد؛ حتی به مشاغل مختلفی مثل نانواییها و ...
ما نباید در گیر این لوپ تولید محتوای سراسری شویم که ارزشهای خبر یا عناصر خبری محلی ما را ندارد. باید محتوا تولید کنیم و برویم به عناصر محلیمان بپردازیم، به ارزشهای خبری محلیمان بپردازیم آن موقع است که روی مخاطب اثر بیشتری میگذاریم.
انتهای پیام/ رضا شمسی