حدود ۱۵ سال پیش و در اولین مواجههام در سر کلاس معارف اسلامی در دانشگاه هرمزگان با شیخ عبادی، او را روحانی آرام، نجیب و خوشاندیشهای یافتم که برای تحلیل و واکاوی ابعاد مختلف آنچه برای دانشجویانش تدریس میکرد، مدل و سَبک خودش را داشت و هیچگاه لبخندی متواضعانه از گوشه لبش پاک نمیشد. شاید همین لبخند و تواضع سبب میشد تا کلاسهای او حتی از کلاسهای درس ۴ واحدی رشتههای تخصصی که نصف نمره پایان ترم آن به حضور در کلاس وابسته بود نیز شلوغتر شود.
شیوه بیان و دفاع او در مقام یک عالم دینی از مفاهیم اسلامی بیشتر با مجموعهای از مثالها و تنوعی از بازخوردگیری از دانشجویان و مشارکت فعالانه آنان همراه بود و در پایان ترم نیز محصول چنین آموزشی برای دانشجویان نیز نمراتی مطلوب بدنبال داشت.
او از درس و دانشگاه هیچگاه فاصله نگرفت و در آن روزها نیز که امامت جمعه قشم را عهدهدار بود هرگز به مسئولیتش از جنبه قدرت نگاه نمیکرد و همواره تاکیدش بر آن بود که الزامات حقیقی نسلی پیشرو و متعالی، پایبندیاش به اصول و ارزشهایی است که او در کولهبارش از گذشته فراهم کرده و با نگاهی به آینده از آنها بهره میجوید.
شیخ ۴۲ ساله آن روزها اکنون در ۵۶ سالگیاش در معرض یک اعتماد عظیم و یک مسئولیت سنگین قرار گرفته که هم حاصل اندیشه غنی او و نگاه وسیعش به مسائل و موضوعات است و هم این که او در هیچ بزنگاه سیاسی در استان از صف مردم جدا نشد و خود را اسیر جریانات سیاسی و وابستگیهای جناحی نکرد و پایبند به مکتب "خیرالامور اوسطها" باقی ماند.
اینک که در آغاز دهه پنجم از انقلاب اسلامی، مسئولیت نمایندگی ولی فقیه در هرمزگان به او سپرده شده، مقدورات و اقتضائات خاص خویش را میطلبد تا شیخ ما بتواند بر سختیهای این مسئولیت سترگ در اقتصادیترین استان ایران فایق آید.
در پیشِ روی شیخ محجوب استان ما که دیگر این روزها نماینده ولیفقیه در استان و عالیترین جایگاه سیاسی، اجتماعی و فکری این استان است؛ برخی چالشها خودنمایی میکند که برآمدن از پس آنها، جدای از همت بلند وی، اهتمام جمعی ما را در هرمزگان میطلبد.
۱- جا نهادن به جای پای شخصیتی نظیر آیتالله نعیمآبادی با انبوهی از سوابق انقلابی که از ابتدای نهضت امام خمینی (ره) موفق به درک و مجاهدت در راه آن بوده و قریب به ۳۰ سال نیز در جایگاه نمایندگی ولیفقیه در هرمزگان با تسلط و تدبیر قدم برداشته، حقیقتا کاری سخت، دشوار است که بار این مسئولیت را دوچندان میسازد.
۲- انتظارات بی حد و حصر مردمی از گزینههای بومی در مسئولیت در طول سالهای متمادی اخیر به پاشنه آشیلی بدل شده که موفقیت آنان در آن منصب را تحتالشعاع قرار داده و به مانند باتلاقی عمل کرده که توان مدیران را در خود نابود ساخته است. نمونهای از آن را شاید در دو سال استانداری حسین هاشمی تختی شاهد بودیم که انتظارات فزاینده از تنها استاندار بومی چگونه کوهی از مطالبات به حق و ناحق را بر او آوار کرد.
۳- دفتر قوی و منظم اما محدود و قابل کنترل میتواند کمک بزرگی به حجتالاسلام عبادیزاده کند. دفتری که در فراز و فرودهای استان به اتخاذ تدابیر منطقی و هوشمندانه کمک کرده و صدالبته باری از دوش مردم استان بردارد و با تحلیلهای به موقع و منطقی از امور، گشایشگر احوال عمومی باشد.
۴- دستگاهها و بخشهای وابسته مختلفی در استان به نحوی از این تغییر نماینده ولیفقیه در استان متاثر میشوند. باید ثبات را در این ستادها و نهادها سریعا حاکم و در صورت نیاز به تغییر که البته در برخی ضروری است، تغییرات متفق شود تا اثربخشی انتصاب بزرگ، بهتر رخنمون کند.
۵- روزهای سخت اقتصادی، مردم را در مضیقههایی قرار داده که تاکنون تجربه نشده است. ضروری است تا دفتر امام جمعه به مثابه دماسنجی، حرارت جامعه را سنجیده و در حمایت از "مطالبهگری هوشمندانه" پای کار باشد و به مانند نسل جدیدی از ائمه جمعه در کشور، خطشکن تابوهای زائدی باشد که با حیف و میل بیتالمال پدید آمدهاند.
۶- دفتر امام جمعه باید پایگاه و ملجاء همه مردم باشد و هر آنکس که بخواهد مانع دسترسی مردم به این جایگاه باشد، میبایست مورد عتاب قرار گیرد تا مبادا برخی خود را با نزدیک جلوه دادن به دفتر امام جمعه، اجازه تخلف و فساد را در ذهن بپرورانند.
کلام آخر این که باید تلاش جمعی همه ما بر این امر متمرکز شود که تجربه نابی از انتصاب یک چهره محجوب هرمزگانی بدست آید. انتصابی که شیرینی آن به ذائقه تمامی هرمزگان نشینان بنشیند ...
انتهای پیام/*