زیبا گفت...
قرنطینه، نفقه نیاز دارد...
نداریم خرجی روزمره اهل خانه را بدهیم...
اهل خانه تمکین عام نمیکند...
قرنطینه صداق مهریه میخواهد...
نداریم، ندادیم...
تمکین خاص هم نمیکند...
علت فرار از قرنطینه
عدم امکان تأمین مایحتاج اهل خانه است، نه اینکه نخواستیم، نمیتوانستیم؛
مرد معسر فریاد تحکم نمیزند...
این است که بستر جدا میکنیم تا مسئولیت خرجی اهل خانه با ما نباشد...
اما این اهل خانه پدر ندارد که برود...
یادمان باشد، خرج ندادیم
خرج دارد...
پدر هم ندارد...
ناپدری در کوچه ست...
تمکین بیخرج نمیشود...
داریم به خطا میرویم،
« خانهنشینی هم خرج دارد... »
به جای دادن خرج داریم خراج هم میگیریم!
این مردم بیکار خانهنشین دیگر پول خرید قوت و غذا هم ندارند، آب و برق و قسط و اجاره پیشکش...
به جای خرجی دادن خراج میگیریم،
بخشنامه مالیاتی و بانکی تحریر میکنیم...
نمیشود با کلمات قشنگ، بازیِ فرار کرد...
بازیهای گرسنگی فیلم نیست حقیقت دارد...
فاصلهگذاری اجتماعی صیغه موقتی است به جانشینی عقد دائم قرنطینه قالب نمیشود!
این ست که تمکین نمیکنند...
امروز مشکل ما بازی با کلمات نیست، بازی با جان آدمهاست...
میدانید؟
انتهای پیام/*